به چی میخندی تـــــــــو؟ امام مجتبى (ع ) مى گوید: در دوران کودکى شبى بیدار ماندم و به نظاره مادرم زهرا(س ) در حالى که مشغول نماز شب بود گذراندم . پسرم ! اوّل همسایه بعد خانه ! روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، به طرف آسمان نگاه مى کرد، تبسمى نمود. شخصى به حضرت گفت: تا او در بستر بیمارى است، پاداشى را که هر روز براى او هنگامى که در محل نماز و عبادتش بود، مى نوشتید، بنویسید بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیمارى است ، برایش در نظر بگیرم منبع: داستان های بحارالانوار ج1، مولف: محمد ناصری
به مفهوم غم انگیز جدایــــــــــی؟
به چه چیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــز؟
به شکست دل من یا پیروزی خودت؟
به چه میخنـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــدی؟
به نگام که چه مستانه تو را باور کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــرد ؟
یا به افسونگری حرفهات که منو سوخت و خاکستر کــــــــــــــــــــــرد ؟
به دل سادهی من میخندی که دیگه تا ابد هم به فکر خودش نیســــــــــــــــــــت ؟
خنده داره بخنــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــد …
پس از آنکه نمازش به پایان رسید متوجه شدم که در دعایایش یک یک مسلمین را نام مى برد و آنها را دعا مى کند خواستم بدانم که درباره خودش چگونه دعا مى کند.
اما با کمال تعجب دیدم که براى خود دعا نکرد.
فردا از او سؤ ال کردم : چرا براى همه دعا کردى امّا براى خودت دعا نکردى ؟
فرمود: یا بنى ! الجار ثم الدار.
پیرامون انقلاب اسلامى ص 62
یا رسول الله ما دیدیم به سوى آسمان نگاه کردى و لبخندى بر لبانت نقش بست، علت آن چه بود؟
رسول خدا فرمود:
آرى! به آسمان نگاه مى کردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزى بنده با ایمانى را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول مى شد، بنویسند؛ ولى او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیمارى افتاده بود. فرشتگان به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:
ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم ولى او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیمارى آرمیده بود.
خداوند به آن فرشتگان فرمود:
Design By : Pichak |