سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تــــــــــو خــــوب بـــــمان

به چی میخندی تـــــــــو؟
به مفهوم غم انگیز جدایــــــــــی؟
به چه چیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــز؟
به شکست دل من یا پیروزی خودت؟
به چه میخنـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــدی؟
به نگام که چه مستانه تو را باور کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــرد ؟
یا به افسونگری حرفهات که منو سوخت و خاکستر کــــــــــــــــــــــرد ؟
به دل سادهی من میخندی که دیگه تا ابد هم به فکر خودش نیســــــــــــــــــــت ؟
خنده داره بخنــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــد …


نوشته شده در یکشنبه 93/10/7ساعت 6:33 عصر توسط sahra نظرات ( ) |

نه تو میمانی و نه اندوه
 
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
 
به حباب نگران لب یک رود قسم
 
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
 
غصه هم خواهد رفت
 
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
 
لحظه ها عریانند
 
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز

نوشته شده در یکشنبه 93/10/7ساعت 6:23 عصر توسط sahra نظرات ( ) |

امام مجتبى (ع ) مى گوید: در دوران کودکى شبى بیدار ماندم و به نظاره مادرم زهرا(س ) در حالى که مشغول نماز شب بود گذراندم .
پس از آنکه نمازش به پایان رسید متوجه شدم که در دعایایش یک یک مسلمین را نام مى برد و آنها را دعا مى کند خواستم بدانم که درباره خودش ‍ چگونه دعا مى کند.
اما با کمال تعجب دیدم که براى خود دعا نکرد.
فردا از او سؤ ال کردم : چرا براى همه دعا کردى امّا براى خودت دعا نکردى ؟

فرمود: یا بنى ! الجار ثم الدار.

پسرم ! اوّل همسایه بعد خانه !


پیرامون انقلاب اسلامى ص 62


نوشته شده در شنبه 93/9/29ساعت 9:12 عصر توسط sahra نظرات ( ) |

روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، به طرف آسمان نگاه مى کرد، تبسمى نمود. شخصى به حضرت گفت:
یا رسول الله ما دیدیم به سوى آسمان نگاه کردى و لبخندى بر لبانت نقش بست، علت آن چه بود؟
رسول خدا فرمود:
آرى! به آسمان نگاه مى کردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش ‍عبادت شبانه روزى بنده با ایمانى را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول مى شد، بنویسند؛ ولى او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیمارى افتاده بود. فرشتگان به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:
ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم ولى او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیمارى آرمیده بود.
خداوند به آن فرشتگان فرمود:

تا او در بستر بیمارى است، پاداشى را که هر روز براى او هنگامى که در محل نماز و عبادتش بود، مى نوشتید، بنویسید بر من است که پاداش ‍ اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیمارى است ، برایش در نظر بگیرم

منبع: داستان های بحارالانوار ج1، مولف: محمد ناصری


نوشته شده در شنبه 93/9/29ساعت 9:8 عصر توسط sahra نظرات ( ) |


نوشته شده در چهارشنبه 93/9/26ساعت 10:38 صبح توسط sahra نظرات ( ) |

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

Design By : Pichak