سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تــــــــــو خــــوب بـــــمان

تو ندیدی که من گریه کردم


وقتی گفتی شاید برنگردم ،اما از سوز اشکام

گر گرفته ...

گر گرفت دفتر خاطراتم

شعله زد سینم و آه سردم

تو دلم مونده حرفام

خنده ی تلخ تو وقت رفتن

حسرت چشم پر خواهش من در غروبی غم انگیز

ای داد از تو ...

بعد تو این غروب غم انگیز

می زنه طرحی از عصر پاییز

این ترانه ته بغض من نیست

تو وجودم ...

تو وجودم مونده دردی از لمس دستات

می رم از پیش تو ناله ی من  خنده ی تلخ آخر ...


ای داد ...

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/25ساعت 9:37 صبح توسط sahra نظرات ( ) |


Design By : Pichak