سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تــــــــــو خــــوب بـــــمان

 

((خانه ی دوست کجاست؟))

در فلق بود که پرسید سوار،

آسمان مکثی کرد

رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:

نرسیده به درخت،

کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است

و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است.

میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آرد

پس به سمت گل تنهایی می پیچی

دو قدم مانده به گل

پای فوٌاره جاوید اساطیر زمین می مانی

و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد

در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی

کودکی می بینی

رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه ی نور

و از او می پرسی

 

خانه ی دوست کجاست؟


نوشته شده در پنج شنبه 91/2/7ساعت 6:37 عصر توسط sahra نظرات ( ) |


Design By : Pichak