پيام
+
روزي مجنون از سجاده شخصي عبور کرد مرد نمازش را شکست و گفت : مردک در حال راز و نياز با خدا بودم تو چگونه اين رشته را بريدي ؟؟؟
مجنون لبخندي زد و گفت : عاشق بنده اي هستم و تو را نديدم تو چگونه عاشق خدايي که مرا ديدي ؟؟؟
داروخانه دكتر سليمي
94/1/10
عشق نااااااااااااااب
خيلي قشنگ بود
*ديدبان رايانه اي*
نماز ها هم براي خلق خدا شده تا براي خدا....
phan
احسنت
* صحرا *
@};-